در طلب معرفت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • اللهُمَّ عرّفنی نفسَک فاِنّکَ اِن لم تُعرِّفنی نفسَک لم اَعرِف رسولَک، اللهمّ عرّفنی رسولک فاِنّک اِن لم تُعرِّفنی رسولک لم اَعرِف حجّتک، اللهمّ عرِّفنی حجّتک فاِنّک اِن لم تُعرِّفنی حُجّتَک ضَللتُ عن دینی

فرشتگان خداوند

25 آذر 1390 توسط درطلب معرفت

در قرآن کریم برای فرشتگان ویژگی های فراوانی شمرده شده است مثل:
۱٫ فرشتگان موجوداتی عاقل و باشعور و بندگان گرامی خداوند هستند «بل عباد مکرمون» (انبیا، آیه ۲۶). 
۲٫ مطیع امر و فرمان خداوند هستند و او را معصیت نمی کنند «لایسبقونه بالقول وهم بامره یعملون» (انبیا، آیه ۲۷).
۳٫ پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خداوندهستند «والملائکه یسبحون بحمد ربهم و یستغفرون لمن فی الارض» (شوری، آیه ۵).
۴٫ گاه به صورت انسان در می آیند و بر انبیا و حتی غیر انبیا ظاهر می شوند. چنان که در سوره مریم می خوانیم: فرشته بزرگ الهی به صورت انسان موزون بر مریم ظاهر شد «فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا» (مریم، آیه ۱۷ – هود، آیه ۶۹ و ۷۷).
۵٫ تعداد آنها به قدری زیاد است که قابل مقایسه با تعداد انسان ها نمی باشند، چنان که در روایتی از حضرت صادق(ع) می خوانیم: هنگامی که از آن حضرت پرسیدند: آیا تعداد فرشتگان بیشتر است یا انسان ها؟ فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، فرشتگان خدا در آسمان ها بیشترند از عدد ذرات خاک های زمین و در آسمان جای پایی نیست مگر این که در آن جا فرشته ای تسبیح و تقدیس خدا می کند (بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۱۷۶). 
۶٫ آنها نه غذا می خورند و نه آب می نوشند و نه ازدواج دارند، چنان که در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «ان الملائکه لایأکلون ولا یشربون ولا ینکحون و انما یعیشون بنسیم العرش؛ فرشتگان غذا نمی خورند و آب نمی نوشند و ازدواج نمی کنند، بلکه با نسیم عرش الهی زنده اند» (بحار، ج ۵۹، ص ۱۷۴، ح ۴). 
۷٫ آنها نه خواب دارند نه سستی و غفلت. در حدیثی از امیر مؤمنان(ع) چنین آمده است: در فرشتگان نه سستی است و نه غفلت و نه عصیان… خواب بر آنها چیره نمی گردد و عقل آنها گرفتار سهو و نسیان نمی شود بدن آنها به سستی نمی گراید و در صلب پدران و مادران قرار نمی گیرند (همان، ص ۱۷۵).
۸٫ آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوتی دارند، بعضی همیشه در رکوع و برخی همیشه در سجودند: «مامنا الاله مقام معلوم. و انا لنحن الصافون. و انا لنحن المسبحون؛ هر یک از ما جایگاه معلومی دارد، ما همواره صف کشیده منتظر فرمان خدا هستیم و پیوسته تسبیح او می گوییم» (صافات، آیات ۱۶۴ – ۱۶۶). 
۹٫ فرشتگان وظایف مهم و بسیار متنوعی از سوی خداوند بر عهده دارند:
- گروهی حاملان عرشند (حاقه، ۱۷).
- گروهی مدبران امرند (نازعات، ۵).
- گروهی مأمور قبض ارواحند (اعراف، ۳۷).
- گروهی مراقب اعمال بشرند (انفطار، ۱۰ تا ۱۳).
- گروهی حافظ انسان از خطرات و حوادثند (انعام، ۶۱).
- گروهی مأمور عذاب و مجازات اقوام سرکشند (هود، ۷۷).
- گروهی مؤمنان را در جنگ ها یاری و کمک می کنند (احزاب، ۹).
- گروهی مبلغان وحی و آورندگان کتب آسمانی برای انبیا هستند (نحل، ۲).
با توجه به مطالب فوق، دعای سوم صحیفه سجادیه در درود بر فرشتگان الهی و بیان اصناف و انواع فرشتگان و بیان ویژگی ها و مأموریت های آنها می باشد:
«والذین بصوت زجره یسمع زجل الرعود؛ درود و سلام بر آن فرشته ای که وقتی ابرها را می راند و حرکت می دهد از فریادش غرش رعدها شنیده می شود».
«و اذا سبحت به حفیفه السحاب التمعت صواعق البروق؛ و چون ابر خروشان به وسیله آن فرشته به شنا در آید و شناور گردد، شعله های برق درخشیدن می گیرد».
«و مشیعی الثلج والبرد والهابطین مع قطر المطر اذا نزل؛ و درود بر فرشتگانی که دانه های برف و تگرگ را بدرقه می کنند و فرشتگانی که همراه قطره های باران فرود می آیند».
«والقوام علی خزائن الریاح والموکلین بالجبال فلا تزول؛ و درود بر فرشتگانی که خزانه داران باد هستند و فرشتگانی که مأمور حفظ و نگهداری کوه ها هستند تا از جا در نروند و متزلزل نگردند».
«والذین عرفتهم مثاقیل المیاه وکیل ما تحویه لواعج الامطار و عوالجها؛ و درود بر فرشتگانی که وزن آبها و اندازه باران های سیل آسا و رگبارهای تراکم را به آنان آموخته ای».
«و رسلک من الملائکه الی اهل الارض بمکروه ما ینزل من البلاء و محبوب الرخاء؛ و درود بر فرشتگانی که به سوی اهل زمین گسیل می شوند و گرفتار ناخوشایند و گشایش خوشایند برای آنان می آورند.
به طور کلی این فرازها از دعای سوم صحیفه مبارکه سجادیه، در صدد تبیین نقش فرشتگان الهی در کارگردانی جهان هستی و انجام مأموریت های متنوع و متعددی است که خداوند متعال به عنوان کارگزاران هستی بر آنها محول کرده است. یعنی همه امور و حوادث و رویدادهای عالم با تدبیر و کارگردانی و وساطت فرشتگان الهی انجام می گیرد و آنها مأموران اجرای اراده خداوند و خواست او در پهنه هستی می باشند به گونه ای که پدیده هایی مانند باران و برف و تگرگ و باد و سیل و رعد و برق و حوادث گوارا و ناگوار و هزاران پدیده دیگر با نقش آفرینی و تدبیر فرشتگان الهی که از سوی خداوند متعال مأمور و موظفند انجام می پذیرد

 1 نظر

اهمیت پژوهش

18 آذر 1390 توسط درطلب معرفت

تحقيق و پژوهش از ديدگاه اسلام و قرآن

ضرورت و اهميت تحقيق و پژوهش از ديدگاه اسلام و قرآن

اين مطلب روشن است كه، اسلام و قرآن آدمي را به تحقيق و تتبع تشويق ميكنند و او را وا ميدارند تا در سايه آن جلوه حق را بدانگونه كه هست عيان سازند. اين امر از نظري براي خود شخص و از سويي براي ديگران لازم و ضروري است، امّا از نظر خود از آن بابت كه او بايد بداند چه راه و روشي براي زندگي خود برگزيده است، آنچه كه او مشي ميكند طريق صواب است يا خطا، تنها كاوش و تحقيق است كه پرده از اين راز بر ميدارد. به همين جهت پذيرش اصول اعتقادي در اسلام بايد از روي تحقيق باشد وگرنه ايمان شخص ارزشي ندارد؛ ومتعاقب آن تحقيق قبل از هرعملي عين صواب است.
امّا از نظر ديگران بايد بگوييم اگر انسان را به عنوان فردي متعهد و مسئول بشناسيم بر او لازم ميشود كه از حقايقي كه خود به دست آورده، ديگران را نيز آگاهي دهد و يا خود در برابر عمل و رفتار ديگران احساس مسئوليت كند به تحقيق و كشف حقيقت بپردازد و لذا آن كس كه امكان و قدرت تحقيق را دارد مسئوليت بيشتري را در قبال جامعه پيدا ميكند.
آيات قرآني كه دلالت بر ضرورت و اهميت تحقيق و شناخت مينمايد بر اساس نحوة دلالتشان به چند دست تقسيم ميشوند:
الف ـ تشويق به فراگيري; مانند آية 9 سورة زمر: ” قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون انمايتذكراولوا الالبب (زمر،9) بگو اي رسول آنان كه اهل علم ودانشند با مردم جاهل نادان يكسانند؟ خردمندان متذكر مطلبند.”
ب ـ توبيخ كاهلان; مانند آية 185 سورة اعراف كه ميفرمايد: “أَوَ لَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَـَوَ َتِ وَالأَْ رْض;(اعراف،185) آيا بر ملكوت آسمانها و زمين نظر نميافكنيد".
ج ـ تعظيم عالمان، مانند آية 28 سورة فاطر: “يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَـََّؤُا;از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او ميترسند". يا: “يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَـَت;(مجادله،11) خداوند كساني را كه ايمان آورده اند و كساني را كه علم به آنان داده شده درجات عظيمي مي بخشد".
د ـ ذم تقليد، مانند آية 3 سورة حج: “وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَـَدِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَـَنٍ مَّرِيدٍ ; گروهي از مردم، بدون هيچ علم و دانشي به مجادله دربارة خدا بر ميخيزند; و از هر شيطان سركشي پيروي ميكنند".
ه -تكريم علم، مثل آية 99 سورة حجر: “وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّيَ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ; خداوند را عبادت نما تا به يقين نائل گردي.” و نيز آية 12 سورة طلاق: “اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَـَوَ َتٍ وَ … لِتَعْلَمُوَّاْ أَنَّ اللَّهَ عَلَيَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِير; خداوند همان كسي است كه هفت آسمان را آفريد، و… تا بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست".
از آنچه گذشت دانسته ميشود، از نظر قرآن كريم انسان در جميع شئون و ارتباطات خود، موظف است بر اساس تحقيق و پژوهش راه را طي كند. در احاديث نيز
به اين مسأله مهم در موارد متعددي اشاره گرديده است مانند: “اطلبوا العلم و لو بالصين فان طلب العلم فريضة علي كل مسلم; دانش و تحقيق را فرا گيريد اگرچه در كشور چين باشد; زيرا فراگيري علم بر هر فرد مسلماني واجب است".(ر.ك: ميزان الحكمه، محمد ري شهري، ج 3، ص 2070، ح 13740.)

 2 نظر

انواع خنده

17 آبان 1390 توسط درطلب معرفت

انواع خنده

خنده از روي تعجب

خداوند در سوره نمل، آيه 19 مي‌فرمايد:«فتبسم ضاحكا من قولها و قال رب اوزعني ان اشكر نعمتك الّتي انعمت علي و علي والدي و ان اعمل صالحا ترضه و ادخلتي برحمتك في عبادك الصالحين؛سليمان از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت:پروردگارا!در دلم افكن تا نعمتي كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشته‌اي سپاس بگزارم و به كار شايسته‌اي كه آن را مي‌پسندي بپردازم، مرا به رحمت خويش در ميان بندگان شايسته‌ات داخل كن.»در بيشتر تفاسير خنده حضرت سليمان را نتيجه تعجب دانسته‌اند.از آن جهت كه مورچه‌اي ياران خود را از لشكر عظيم ايشان برحذر مي‌دارد، و اين آينده نگري و مصلحت انديشي مورچه باعث تعجب و خندان شدن حضرت سليمان گرديده است.
2.خداوند در سوره هود، آيه 71 مي‌فرمايد:«و آمرأته قائمه فضحك فبشّرنها باسحاق و من وراء اسحاق يعقوب؛و زن او (حضرت ابراهيم (ع)) ايستاده بود خنديد.پس وي را به اسحاق و از پي اسحاق به يعقوب مژده داديم».در رابطه با خنده همسر حضرت ابراهيم (ع)، ساره و علت آن،نظرات متفاوتي وجود دارد، اما در بيشتر تفاسير از جمله مجمع البيان، اين تفسير را به دلايل مختلف ناشي از تعجب دانسته‌ند.

 

خنده تمسخر آميز

1.خداوند در سوره زخرف آيه 47 مي‌فرمايد:«فلما جاءهم باياتنا و إذا هم منها يضحكون؛پس چون آيات ما را براي آنان آورد، ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند.»اين آيه به خنده قوم حضرت موسي اشاره دارد.زماني كه آن حضرت معجزات الهي را به آنها عرضه داشتند،آنان بدون تأمل در آن آيات ايشان را مسخره كردند.
2.خداوند در سوره نجم آيه 59 و60 مي‌فرمايد:«افمن هذا الحديث تعجبون. و تضحكون و لا تبكون؛آيا از اين سخن عجب داريد و مي‌خنديد و نمي‌گرييد.»بعضي گفته‌اند:يعني اي مشركان! آيا از اين قرآن و نازل شدن آن از جانب خداوند بر حضرت محمد و معجزه بودن آن در شگفت نمي‌شويد و از روي استهزاء مي‌خنديد.جمله «لاتبكون» به اين معنا به كار رفته كه چرا بخاطر وعده‌هاي عذاب قرآن بر خود نمي‌گرييد.
5

 

خنده‌هاي شادي در روز رستاخيز

1.خداوند در سوره عبس آيه 38 و39 مي‌فرمايد:«وجوه يومئذه مسفره. ضاحكه مستبشره؛چهره‌هايي در آن روز گشاده و نوراني است خندان و مسرور است.»منظور از اين آيه خنديدن در روز قيامت، بخاطر اعمال نيك است.

 

 نظر دهید »

حل یک شبهه

08 شهریور 1390 توسط درطلب معرفت


در آيه 29 سوره کهف مي خوانيم که اختيار کفر و ايمان به انسان داده شده است اما بيان شده که تا خدا نخواهد انسان اختياري ندارد. آيا اين دو آيه متناقض نيستند؟

آيه 29 سوره کهف:

وَ قُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكمُ‏ْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَ مَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بهِِمْ سُرَادِقُهَا وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كاَلْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا

و بگو: «حق از پروردگارتان [رسيده‏] است. پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند، كه ما براى ستمگران آتشى آماده كرده‏ايم كه سراپرده‏هايش آنان را در بر مى‏گيرد، و اگر فريادرسى جويند، به آبى چون مس گداخته كه چهره‏ها را بريان مى‏كند يارى مى‏شوند. وه! چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است.»

آيه 30 سوره انسان:

وَ مَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ  إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلِيمًا حَكِيمًا

و تا خدا نخواهد، [شما] نخواهيد خواست قطعاً خدا داناى حكيم است‏.

پاسخ شبهه:

در ابتدا ذکر سه مقدمه ضروري است

1. هر انساني با فطرت و عقل خويش در مي يابد که در انجام بسياري از امور قدرت و توانايي دارد و مي تواند کارهايي را انجام دهد يا ترک نمايد. اين مطلبي است که هيچ عقل سليمي آن را انکار نمي کند چرا که زندگي انسان با اعمال انسان گره خورده و عملکرد انسان بسته به انتخاب انسان در عمل است

به همين دليل است که مجرمان را به خاطر جرمشان سرزنش مي کنند و نيکوکاران را به دليل اعمال خوب مي ستايند و اين پاداش و مجازات بدون اختيار معني ندارد. لذا کوچکترين شکي در وجود اختيار براي انسان نيست

2. از طرف ديگر هر انساني نيز به اين مطلب اقرار مي کند که در انجام بعضي امور دست او بسته است. مثلا حيات و مرگ انسان، قدرت و توانايي، استعداد و اکثر مقدماتي که براي اعمال اختياري انسان لازم است از محدوده اختيارات وي خارج است. حتي اختيار انسان بدون اختيار او در نهادش گذاشته شده است

3.تمام موجودات عالم در بوجود آمدن، بقا و استمرار خويش محتاج مبدأ اعلاي آفرينش هستند. همه محتاج رحمت و عنايت پروردگار عالم مي باشند که اگر يک لحظه توجه خالق جهان از هستي قطع شود تمام موجودات مبدل به عدم مي گردند

از جمع اين مقدمات به اين نتيجه مي رسيم که انسان و افعال او در ميان دو حالت جبر و اختيار قرار دارد. انسان در بکارگيري قدرت خود در انجام امور و انتخاب مسير زندگي مختار و آزاد است و اين همان مطلبي است که آيه 29 سوره کهف آن را بيان مي کند. و از طرفي ديگر هستي انسان و قدرت وي و تمام مقدماتي که براي اعمال خود دارد از سوي پروردگار افاضه مي شود. و همان طور که در پيدايش اين امور به خداوند نياز دارد در ادامه و بقاء آن نيز محتاج توجه و عنايت اوست. آري انسان با اختيار خويش عمل مي کند و مختار است ولي همين اختيار وي موهبتي است از سوي خداوند که به صورت اجبار در نهاد وي گذارده شده.

آيه 30 سوره انسان بيان مي کند که مشيت و اراده بنده به مشيت و اراده خداوند وابسته است. پس اراده و مشيت خدا به اراده بنده تعلق مي گيرد نه به فعل او. بدين ترتيب بدون واسطه اراده خدا به اراده انسان و با واسطه به فعل انسان تعلق گرفته است چرا که افعال انسان از اراده انسان سرچشمه مي گيرد. پس افعال انسان اختياري است چون مستند به اراده اوست اما اختيار انسان مستند به اختيار ديگري نيست بلکه به اراده خداوند متعلق است

بدين ترتيب با توجه به مجموع آيات قرآن کريم اصل معروف “الامر بين الامرين” که شيعه به آن معتقد است اثبات مي شود. نه تفويض و واگذاري کامل و نه جبر و سلب اختيار، بلکه حقيقتي دقيق و ظريف ميان اين دو، نوعي آزادي که وابسته به مشيت الهي است

براي تکميل اين بحث، به چند روايت استناد مي کنيم

امام صادق عليه السلام : هر چيزى كه بتوانى بنده را به سبب انجام آن سرزنش كنى كار خود اوست و هر آن چيزى كه نتوانى بنده را به سبب آن سرزنش كنى كار خداست. خداوند متعال به بنده‏اش مى‏فرمايد: چرا نا فرمانى كردى؟ چرا نابكارى كردى؟ چرا شراب خوردى؟ چرا زنا كردى؟ پس، اينها كار بنده‏است. ولى به او نمى‏فرمايد: چرا بيمار شدى؟ چرا قد و قامتت كوتاه شد؟ چرا سفيد پوست شدى؟ چرا سياه پوست شدى؟ چون اين امور فعل خداوند متعال است مردي از امام صادق عليه السلام سوال نمود که: آيا خداوند بندگان را به گناه اجبار کرده؟ امام فرمود: نه. مرد پرسيد؟ کارشان را يکباره به خودشان واگذار کرده؟ امام پاسخ داد: نه. مرد گفت: پس واقعيت جريان چگونه مي باشد؟ امام فرمود: “از طرف خداوند لطف و عنايتي بر بندگان مي رسد و راهي در ميان جبر و تفويض پيموده مي شود

امام‏صادق عليه السلام - در روايت مفضل بن عمر از آن حضرت -  فرمودند: نه جبر است و نه تفويض بلكه امرى است ميان اين دو. پرسيدم: امر ميان اين دو امر چيست؟ فرمود: براى مثال مردى را مى‏بينى كه گناه مى‏كند و تو او را از آن باز مى‏دارى امّا او نمى‏پذيرد و تو به حال خود رهايش مى‏كنى و او گناه خود را انجام مى‏دهد. پس، چون او به نهى تو اعتنايى نكرده و در نتيجه به حال خود رهايش كرده‌‏اى نبايد گفت كه تو او را به گناه دستور داده‏اى

بدين ترتيب بين اين آيات هيچ گونه تناقضي در ميان نيست بلکه با در کنار هم قرار دادن آيات در ميابيم که يکديگر را تکميل و تفسير مي کنند

 ر.ک: بيان در علوم و مسائل کلي قرآن، ج 1، ص 153-155.

 ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 229.

 

 نظر دهید »

حکمت تلاوت قرآن

26 مرداد 1390 توسط درطلب معرفت

  حکمت تلاوت قرآن این است که انسان به گونه ای تلاوت کند که معبود را مشاهده نماید .مرحله ی پایین مشاهدهی معبود آن است که در ضمیر انسان جز علاقه به معبود نباشد .و انسان به آسانی می تواند این را تشخیص دهد .

امام سجاد (ع) فرمودند : اگر همه ی مردمی که بین مشرق و مغرب عالم وجود دارند از بین بروند و کسی روی زمین نباشد ومن تنها باشم ، چنانچه قرآ« بامن باشد هرگز احساس وحشت نمی کنم .

یعنی اگر همه ی عالم کافر شوند و قرآن با من باشد هرگز احساس ترس نمی کنم .مرگ در حقیقت همان مرگ روح است و انسان کافر حقیقتا مرده است .

                                               حمت عبادات ، آیت الله جوادی آملی ،ص 191

 1 نظر

بهره های راهیان کوی معرفت قرآن

17 مرداد 1390 توسط درطلب معرفت

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن کریم حبل ممدود الهی است که مراتب فراوانی دارد. انسان ها نیز بر اساس مراتب گوناگون طهارت دل، از مراتب متنوع قرآن، بهره های متفاوت دارند:

” کتاب الله عزّ و جلّ علی اربعة اشیاء: علی العبارةِ و الاشارةِ و اللطائفِ و الحقایقِ فالعبارةُ للعوام و الاشارةُ للخواص و اللطائفُ للاولیاء و الحقایقُ للانبیاءِ”

هر اندازه انسان بهره مند از قرآن از مرحله طبیعت، پاک شود، استفاده ی او از عمق قرآن بیشتر می شود.

تفسیر تسنیم/ج 2/ ص 150

 

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

در طلب معرفت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • قرآن ومعرفت
  • همراه ولایت
  • دل نوشته
  • فراموش شده

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

طب قرآنی

گروه فرهنگی المیزان

تفسیر انگلیسی قرآن

استاد رحمانی

اخلاق و معارف اسلامی

کتابخانه اینترنتی جامعه الزهرای قم

مؤسسه تحقیقاتی اسراء

پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری

مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران

خبرگزاری قرآنی ایران

مؤسسه تحقیقات و نشرمعارف اهل البیت علیهم السلام

سمت خدا

محمدخامه گر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس