در طلب معرفت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • اللهُمَّ عرّفنی نفسَک فاِنّکَ اِن لم تُعرِّفنی نفسَک لم اَعرِف رسولَک، اللهمّ عرّفنی رسولک فاِنّک اِن لم تُعرِّفنی رسولک لم اَعرِف حجّتک، اللهمّ عرِّفنی حجّتک فاِنّک اِن لم تُعرِّفنی حُجّتَک ضَللتُ عن دینی

راههای کسب آرامش

22 مرداد 1390 توسط درطلب معرفت

- چگونه دل با ياد خدا آرام مى‏گيرد؟

هميشه اضطراب و نگرانى يكى از بزرگترين بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى كاملا محسوس است.

هميشه آرامش يكى از گمشده‏هاى مهم بشر بوده، و به هر درى مى‏زند تا آن را پيدا كند، و اگر تلاش و كوشش انسانها را در طول تاريخ براى پيدا كردن آرامش از طرق” صحيح” و” كاذب” جمع آورى كنيم خود كتاب بسيار قطورى را تشكيل مى‏دهد.

بعضى از دانشمندان مى‏گويند: به هنگام بروز بعضى از بيماريهاى واگيردار همچون” وبا” از هر ده نفر كه ظاهرا به علت و يا ميميرند اكثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقليتى از آنها حقيقتا بخاطر ابتلاى به بيمارى و يا از بين مى‏روند!                       

 به طور كلى” آرامش” و” دلهره"، نقش بسيار مهمى در” سلامت” و” بيمارى” فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چيزى نيست كه بتوان از آن به آسانى گذشت و به همين دليل تا كنون كتابهاى زيادى نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن، و طرز بدست آوردن آرامش است.

تاريخ بشر پر است از صحنه‏هاى غم‏انگيزى كه انسان براى تحصيل آرامش به هر چيز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتيادها داده است.

ولى قرآن با يك جمله كوتاه و پر مغز، مطمئن‏ترين و نزديكترين راه را نشان داده و مى‏گويد:” بدانيد كه ياد خدا آرامبخش دلها است"! براى روشن شدن اين حقيقت قرآنى به توضيح زير توجه كنيد:

عوامل نگرانى و پريشانى.

1- گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آينده تاريك و مبهمى است كه در برابر فكر انسان خودنمايى مى‏كند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بيمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتياج، همه اينها آدمى را رنج مى‏دهد، اما ايمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحيم و مهربان، خدايى كه همواره كفالت بندگان خويش را بر عهده دارد مى‏تواند اين گونه نگرانيها را از ميان ببرد و به او آرامش دهد كه تو در برابر حوادث آينده درمانده نيستى، خدايى دارى توانا، قادر و مهربان.

2- گاه گذشته تاريك زندگى فكر انسان را به خود مشغول مى‏دارد و همواره او را نگران مى‏سازد، نگرانى از گناهانى كه انجام داده، از كوتاهيها و لغزشها، اما توجه به اينكه خداوند، غفار، توبه پذير و رحيم و غفور است، به او آرامش مى‏دهد، به او مى‏گويد: عذر تقصير به پيشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى كن و در مقام جبران براى، كه او بخشنده است و جبران كردن ممكن.                       

 3- ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى‏سازد كه من در برابر اينهمه دشمن نيرومند در ميدان جهاد چكنم؟ و يا در مبارزات ديگر چه مى‏توانم انجام دهم؟

اما هنگامى كه به ياد خدا مى‏افتد و متكى به قدرت و رحمت او مى‏شود، قدرتى كه برترين قدرتها است و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى‏گيرد، با خود مى‏گويد آرى من تنها نيستم، من در سايه خدا، بى‏نهايت قدرت دارم!.

قهرمانيهاى مجاهدان راه خدا در جنگها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشوريهاى اعجاب‏انگيز و خيره كننده آنان، حتى در آنجايى كه تك و تنها بوده‏اند، بيانگر آرامشى است كه در سايه ايمان پيدا مى‏شود.

هنگامى كه با چشم خود مى‏بينيم و با گوش مى‏شنويم كه افسر رشيدى پس از يك نبرد خيره كننده، بينايى خود را به كلى از دست داده و با تنى مجروح به روى تخت بيمارستان افتاده اما با چنان آرامش خاطر و اطمينان سخن مى‏گويد كه گويى خراشى بر بدن او هم وارد نشده است، به اعجاز آرامش در سايه ذكر خدا پى مى‏بريم «1».

4- گاهى نيز ريشه نگرانيهاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بى‏هدف بودن آن است ولى آن كسى كه به خدا ايمان دارد، و مسير تكاملى زندگى را به عنوان يك هدف بزرگ پذيرفته است، و تمام برنامه‏ها و حوادث زندگى را در همين خط مى‏بيند، نه از زندگى احساس پوچى مى‏كند، و نه همچون افراد بى‏هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است.

__________________________________________________

 (1) اين حادثه كه در جنگهاى اخير ايران و عراق، جنگى كه از ناحيه دشمنان به كشور ما تحميل شده بود اتفاق افتاد نه تنها در يك مورد، صدها و هزاران نمونه داشت كه بيانگر رشادتها و مجاهدتهاى مجاهدان بدر و ساير جنگهاى اسلامى بود.

                       

5- عامل ديگر نگرانى آن است كه انسان گاهى براى رسيدن به يك هدف زحمت زيادى را متحمل مى‏شود، اما كسى را نمى‏بيند كه براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشكر كند، اين ناسپاسى او را شديدا رنج مى‏دهد و در يك حالت اضطراب و نگرانى فرو مى‏برد، اما هنگامى كه احساس كند كسى از تمام تلاشها و كوششهايش آگاه است، و به همه آنها ارج مى‏نهد و براى همه پاداش مى‏دهد ديگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟

6- سوء ظن‏ها و توهمها و خيالات پوچ يكى ديگر از عوامل نگرانى است كه بسيارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى‏برند، ولى چگونه مى‏توان انكار كرد كه توجه به خدا و لطف بى‏پايان او و دستور به حسن ظن كه وظيفه هر فرد با ايمانى است اين حالت رنج‏آور را از بين مى‏برد و آرامش و اطمينان جاى آن را مى‏گيرد.

7- دنيا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى يكى از بزرگترين عوامل اضطراب و نگرانى انسانها بوده و هست، تا آنجا كه گاهى عدم دستيابى به رنگ خاصى از لباس يا كفش و كلاه و يا يكى ديگر از هزاران وسائل زندگى ساعتها و يا روزها و هفته‏ها فكر دنيا پرستان را ناآرام و مشوش مى‏دارد.

اما ايمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن كه هميشه با” زهد و پارسايى سازنده” و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه اين اضطرابها پايان مى‏دهد، هنگامى كه روح انسان” على‏وار” آن گونه وسعت يابد كه بگويد:

دنيا كم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها:

” دنياى شما در نظر من بى‏ارزشتر از برگ درختى است كه در دهان ملخى باشد كه آن را مى‏جود” «1» نرسيدن به يك وسيله مادى يا از دست دادن آن چگونه امكان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فكر او ايجاد كند.

__________________________________________________

 (1) نهج البلاغه خطبه 224.

                      

8- يك عامل مهم ديگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است كه هميشه روح انسانها را آزار مى‏داده است و از آنجا كه امكان مرگ تنها در سنين بالا نيست بلكه در سنين ديگر مخصوصا به هنگام بيماريها، جنگها، ناامنيها وجود دارد، اين نگرانى مى‏تواند عمومى باشد.

ولى اگر ما از نظر جهان بينى مرگ را به معنى فنا و نيستى و پايان همه چيز بدانيم (همانگونه كه ماديون جهان مى‏پندارند) اين اضطراب و نگرانى كاملا بجا است، و بايد از چنين مرگى كه نقطه پايان همه آرزوها و موفقيتها و خواستهاى انسان است ترسيد، اما هر گاه در سايه ايمان به خدا مرگ را دريچه‏اى به يك زندگى وسيعتر و والاتر بدانيم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسيدن به يك فضاى آزاد بشمريم ديگر اين نگرانى بى‏معنى است، بلكه چنين مرگى- هر گاه در مسير انجام وظيفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است، البته عوامل نگرانى منحصر به اينها نيست بلكه مى‏توان عوامل فراوان ديگرى براى آن نيز شمرد، ولى بايد قبول كرد كه بيشتر نگرانيها به يكى از عوامل فوق باز مى‏گردد.

و هنگامى كه ديديم اين عوامل در برابر ايمان به خدا ذوب و بى‏رنگ و نابود مى‏گردد تصديق خواهيم كرد كه ياد خدا مايه آرامش دلها است (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) «1».

1- آيا آرامش با خوف خدا سازگار است؟

بعضى از مفسران در اينجا ايرادى مطرح كرده‏اند كه خلاصه‏اش اين است:

__________________________________________________

 (1) براى توضيح بيشتر به كتاب” راه غلبه بر نگرانيها و نااميديها” مراجعه فرمائيد. […..]

                     ما از يك طرف در آيه فوق مى‏خوانيم ياد خدا مايه آرامش دلها است، و از طرفى ديگر در آيه 2 سوره انفال مى‏خوانيم إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ:” مؤمنان كسانى هستند كه وقتى نام خدا برده مى‏شود قلبشان ترسان مى‏گردد” آيا اين دو با هم منافات ندارند؟

پاسخ سؤال اين است كه منظور از آرامش همان آرامش در برابر عوامل مادى است كه غالب مردم را نگران مى‏سازد كه نمونه‏هاى روشن آن در بالا ذكر شد، ولى مسلما افراد با ايمان در برابر مسئوليتهاى خويش نمى‏توانند نگران نباشند، و به تعبير ديگر آنچه در آنها وجود ندارد نگرانيهاى ويرانگر است كه غالب نگرانيها را تشكيل مى‏دهد اما نگرانى سازنده كه انسان را به انجام وظيفه در برابر خدا و خلق و فعاليتهاى مثبت زندگى وا مى‏دارد در وجود آنها هست و بايد هم باشد، و منظور از خوف از خدا نيز همين است «1».

3- ذكر خدا چيست و چگونه است؟

” ذكر” همانگونه كه راغب در” مفردات” گفته است” گاهى به معنى حفظ مطالب و معارف آمده است با اين تفاوت كه كلمه” حفظ” به آغاز آن گفته مى‏شود و كلمه” ذكر” به ادامه آن، و گاهى به معنى يادآورى چيزى به زبان يا به قلب است، لذا گفته‏اند ذكر دو گونه است:” ذكر قلبى” و” ذكر زبانى” و هر يك از آنها دو گونه است يا پس از فراموشى است و يا بدون فراموشى".

و به هر حال منظور در آيه فوق از ذكر خدا كه مايه آرامش دلها است تنها اين نيست كه نام او را بر زبان آورد و مكرر تسبيح و تهليل و تكبير گويد، بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهيش و حاضر و ناظر بودنش گردد، و اين توجه مبدأ حركت و فعاليت در وجود او به سوى جهاد و تلاش و نيكيها گردد و ميان او و گناه سد مستحكمى ايجاد كند، اين است حقيقت” ذكر”

__________________________________________________

 (1) در جلد 7 تفسير نمونه صفحه 86 نيز در اين باره توضيحاتى داده‏ايم.

                       

كه آن همه آثار و بركات در روايات اسلامى براى آن بيان شده است.

در حديث مى‏خوانيم كه از وصايايى كه پيامبر به على ع فرمود اين بود:

يا على ثلاث لا تطيقها هذه الامة المواساة للاخ فى ماله و انصاف الناس من نفسه و ذكر اللَّه على كل حال، و ليس هو سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر و لكن اذا ورد على ما يحرم عليه خاف اللَّه عز و جل عنده و تركه:

اى على سه كار است كه اين امت طاقت آن را ندارند (و از همه كس ساخته نيست) مواسات با برادران دينى در مال، و حق مردم را از خويشتن دادن، و ياد خدا در هر حال، ولى ياد خدا (تنها) سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر نيست، بلكه ياد خدا آن است كه هنگامى كه انسان در برابر حرامى قرار مى‏گيرد از خدا بترسد و آن را ترك گويد” «1».

در حديث ديگرى مى‏خوانيم على ع فرمود:

الذكر ذكران: ذكر اللَّه عز و جل عند المصيبة و افضل من ذلك ذكر اللَّه عند ما حرم اللَّه عليك فيكون حاجزا

: ذكر دو گونه است: ياد خدا كردن به هنگام مصيبت (و شكيبايى و استقامت ورزيدن) و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات ياد كند و ميان او و حرام سدى ايجاد نمايد” «2».و اگر مى‏بينيم در پاره‏اى از احاديث، پيامبر به عنوان” ذكر اللَّه” معرفى شده، نيز به خاطر آن است كه او مردم را به ياد خدا مى‏اندازد و تربيت مى‏كند.

از امام صادق ع در تفسير” أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ” نقل شده است كه فرمود:

بمحمد تطمئن القلوب و هو ذكر اللَّه و حجابه:

” به وسيله محمد دلها آرامش مى‏پذيرد و او است ذكر خدا و حجاب او"!.

__________________________________________________

 (1) سفينة البحار جلد 1 صفحه 484.

 

و به همين دليل است كه در بعضى از روايات ذكر خداوند به عنوان يك سپر و وسيله دفاعى شمرده شده است، در حديثى از امام صادق ع مى‏خوانيم كه روزى پيامبر رو به يارانش كرد و فرمود:

اتخذوا جئنا فقالوا يا رسول اللَّه امن عدو قد اظلنا؟ قال لا، و لكن من النار قولوا سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر:

” سپرهايى براى خود فراهم كنيد عرض كردند اى رسول خدا ص آيا در برابر دشمنان كه اطراف ما را احاطه كرده و بر ما سايه افكنده‏اند؟ فرمود نه، از آتش‏

__________________________________________________

 (1 و 2) سفينة البحار جلد 1 صفحه 484.

                       

 (دوزخ) بگوئيد: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر (خدا را به پاكى بستائيد و بر نعمتهايش شكر گوئيد و غير از او معبودى انتخاب نكنيد و او را از همه چيز برتر بدانيد) «1».

و اگر مى‏بينيم در پاره‏اى از احاديث، پيامبر به عنوان” ذكر اللَّه” معرفى شده، نيز به خاطر آن است كه او مردم را به ياد خدا مى‏اندازد و تربيت مى‏كند.

از امام صادق ع در تفسير” أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ” نقل شده است كه فرمود:

بمحمد تطمئن القلوب و هو ذكر اللَّه و حجابه:

” به وسيله محمد دلها آرامش مى‏پذيرد و او است ذكر خدا و حجاب او"!.

__________________________________________________

 (1) سفينة البحار جلد 1 صفحه 484.  منبع : تفسیر نمونه ،ج10،ص213-217

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

در طلب معرفت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • قرآن ومعرفت
  • همراه ولایت
  • دل نوشته
  • فراموش شده

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

طب قرآنی

گروه فرهنگی المیزان

تفسیر انگلیسی قرآن

استاد رحمانی

اخلاق و معارف اسلامی

کتابخانه اینترنتی جامعه الزهرای قم

مؤسسه تحقیقاتی اسراء

پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری

مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران

خبرگزاری قرآنی ایران

مؤسسه تحقیقات و نشرمعارف اهل البیت علیهم السلام

سمت خدا

محمدخامه گر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس